دشواری تعریف فرهنگ، موجب صدور گزاره‌هایی مربوط و نامربوط نسبت به مقوله فرهنگ می‌گردد.

اخیراً برخی از صاحبنظران، برای حل مشکل تعریف فرهنگ، گفته‌اند که فرهنگ همان زندگی است! و مگر زندگی را می‌توان تعریف کرد؟!

اما از آنجا که زندگی ملموس‌تر است، درک همدلانه‌تری از آن داریم؛ هرچند تعریف زندگی همچون تعریف فرهنگ، کاری است بس دشوار! چرا که زندگی علی‌الدوام در تغییر و دگرگونی است و شما نمی‌توانید چیزی را که «قرار» ندارد به تحدید و تعریف درآورید.

اما علم و فن و رومه و کتاب و سینما و نمایش و موسیقی و شعر و ادب و هنر و آواز و رقص و سرود و مسجد و محراب و حسینیه و زینبیه و قدمگاه و زیارتگاه و . زندگی است همچون صدها نماد و نمود و جلوه و تجلی دیگر از زندگی!

پس حسرت و شیون دوستان از فرهنگ و فرهنگ انقلاب و انقلاب فرهنگی، از چیست؟! از همان تعریف دشوار فرهنگ و صدور گزاره‌های مربوط و نامربوط نسبت به فرهنگ و «ندیدن» نسبت فرهنگ و زندگی!

آری می‌توان تصوری از مقاطع فرهنگی در اکنون و «فردای زندگی فرهنگی» از «دیروز زندگی فرهنگی» ترسیم کرد و سپس از زوایای مختلف از آن گزاره تهیه کرد و گفت فرهنگ سازمانی جهاددانشگاهی نسبت به فرهنگی سازمانی سایر نهادها «برتر» بود و فرهنگ سازمانی دانشگاه بخشی از فرهنگ جامعه غربی بود و .

اما این نحو داد و ستد با زندگی یا فرهنگ، مشکل جهاد را حل نمی‌کند و فرهنگ سازمانی «جهاد» بخشی از فرهنگ جامعه ایران است؛ اگر این گسترش و بالندگی و شکوفایی دارد آن هم می‌شکوفد و می‌بالد و تناور می‌گردد و الا با قبض زندگی و فروکاستی آن، فرهنگ نمی‌شکوفد و نمی‌بالد و نمی‌گسترد و تقاضا نمی‌آفرید و نیاز برنمی‌آورد و .

و این ربط مستقیمی با فرهنگ دیگران ندارد گو اینکه شما علی‌الدوام بنویسید و فریاد برآورید که هدف سازمان شما «رشد و اعتلای فرهنگ اصیل اسلام و مبارزه با مظاهر منحط فرهنگ غربی است» و اساسنامه به اساسنامه محمل ببندید و کجاوه بگذارید و این شعار را «عروس حجله» نمایید!

در نیم قرن اخیر سه کس در این میدان، به میدان آمدند و چراغی روشن کردند بر بام این فلات ناهموار یعنی ایران!

اول مرحوم علامه طباطبایی (ره):

او با نگاهی فلسفی ـ عرفانی ـ وحیانی، سرچشمه‌های تولید علوم انسانی را به اعتبار زندگی، بازنگریست و مجدداً صورت‌بندی کرد و این مباحث را در میان سایر مقولات عقلی و نظری و فلسفی قرار داد. او نشان داد برای داشتن فرهنگی از آن زندگی و مختص ایران، باید این «بن‌مایه»های فکری را پی گرفت!

دوم حضرت امام خمینی (ره):

او با نگاهی عرفانی ـ فقهی «علوم انسانی»های جدیدی را عرضه کرد و به شاگردانش آموخت: مثل نظریه ولایت فقیه! او بعدها با به دست گرفتن قدرت ملی و در اختیار داشتن ظرفیتهای عقلی و فکری و ی و . مردم، خواستار مقابله با علوم انسانی‌های موجود و فرهنگ غربی شد.

سوم متفکر شهید مرحوم آیت‌الله مطهری:

او با یک اندیشه تحلیلی فلسفی بسیار گسترده و قوی، باز ترکیبی‌های فراوانی از اندیشه‌ای علامه طباطبایی و امام خمینی و سایر اعجوبه‌های فرهنگی این سرزمین، بوجود آورد و نشر داد.

اما امروز بر همه مبرهن است که راه اصلی در ساحتهای فکری و اندیشگی و نخبگانی در حوزه فرهنگ و زندگی همان راه علامه طباطبایی است! تأکید می‌کنم که در «حوزه فرهنگ و زندگی»!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[مطلب ادامه خواهد داشت]


جهاددانشگاهی مولود انقلاب فرهنگی است. یعنی انتظار می‌رفت هر آنچه را که حرکت انقلاب فرهنگی در پی آن بود، جهاددانشگاهی محقق کند.

«انقلاب فرهنگی» را نیز باید به مثابه تجلی آرمانهای انقلاب اسلامی در فضای دانشگاهها دانست.

آرمان‌های اصلی انقلاب اسلامی را می‌توان در مقولاتی چون: خوداتکایی و استقلال از بیگانه، رهایی از سلطه‌ی استبداد و استکبار و بازگشت به بنیانهای فرهنگی و مبانی اسلامی در عرصه‌ی حیات اجتماعی، خلاصه کرد؛ یعنی قرار بود نهضت انقلاب فرهنگی، دانشگاهها را به سمت خوداتکایی، بومی‌گرایی، تولید علم نافع و خدمتگزاری به جامعه سوق دهد.

بر همین مبنا اولین وظیفه‌ی جهاددانشگاهی، اصلاح نظام دانشگاهها ـ یا به تعبیر صحیح‌تر، اصلاح جهت‌گیری نهاد علم در کشور ـ بود؛ وظیفه‌ای که در نخستین اساسنامه جهاددانشگاهی با عنوان «مشارکت در مدیریت دانشگاه‌ها» مطرح گردید و در مقطعی نیز تحت عنوان هدف «اسلامی شدن دانشگاه‌ها» در اساسنامه این نهاد نیز نمود یافت[1].

اما جهاددانشگاهی موفق به ایفای این وظیفه و مأموریت اصلی خود نشد، به طوری که رفته رفته از راهبری جریان انقلاب فرهنگی کنار گذاشته شد و در سال 1370 با اصلاح اساسنامه جهاددانشگاهی، موضوع «اسلامی شدن دانشگاهها» از اهداف مندرج در اساسنامه قبلی حذف گردید[2] و این نهاد تنها موظف به گسترش پژوهشهای کاربردی و توسعه امور فرهنگی شد.

اما خلائی که نهضت انقلاب فرهنگی براساس آن ایجاد شده بود (دانشگاه غیر ایرانی، غیر اسلامی و ناکارآمد) هنوز باقی بود و بر همین اساس تلاشها برای پرکردن خلاء کم‌کاری جهاددانشگاهی، به انحاء مختلف ادامه داشت؛ ایجاد و توسعه‌ی نهادها و گروه‌های مختلف ی و فرهنگی در درون دانشگاهها در دهه‌ی 70 را در همین راستا می‌توان ارزیابی کرد. به جرأت می‌توان گفت اگر جهاددانشگاهی به‌خوبی به وظیفه‌اش عمل کرده بود، هرگز نیازی به تأسیس «مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت» نبود[3].

مسلماً بررسی جامع علل و زمینه‌های ی، اجتماعی و فکری بروز این وضعیت، مجال دیگری را می‌طلبد، اما بدون شک یکی از مهم‌ترین عوامل ذهنی دور شدن جهاددانشگاهی از مأموریت مهم اولیه‌اش را می‌توان «تقلید» دانست؛ یعنی دقیقاً همان آفتی که از نخستین روز تشکیل دانشگاه در ایران، گریبانگیر این مرجع علمی کشور بود و تا کنون نیز کمابیش ادامه داشته است.

همچنانکه می‌دانیم فرآیند نوسازی خاورمیانه و تأسیس نهادهای مدرن در این کشورها، برنامه‌ای بود که با مدیریت و هدایت اروپا از اواخر قرن سیزدهم شمسی آغاز گردیده بود و همزمان با ایران در سایر کشورهای منطقه نیز (ترکیه، عراق، لبنان و .) در جریان بود. این فرآیند با روی کار آمدن دولت دست‌نشانده‌ی انگلیس در ایران (رضاخان) سرعت بیشتری یافت. حمایت نسبی رضاخان از ایجاد نهادهای مدرن در ایران، ناشی از شیفتگی او در مقابل تمدن غربی و پذیرش بی‌چون و چرای توصیه‌های مشاوران غربگرا و مستشاران خارجی بود، نه از سر تشخیص نیاز و احتیاجات کشور. همین امر باعث گردید که رشته‌ها و دروس دانشگاهی ایران، از ابتدا براساس الزامات و مسائل ممالک اروپایی طراحی و تدوین شود و این چنین شد که فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ما چندان به درد رفع مسائل و معضلات کشور خود نمی‌خوردند.

بنا بود انقلاب اسلامی، جهت این حرکت را به نفع مسائل و نیازهای بومی دگرگون کند، اما هر چه از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفتیم، با نفوذ فارغ‌التحصیلان همان نظام معیوب دانشگاهی در بدنه‌ی تگزار و برنامه‌ریز کشور، تلاشها در جهت اصلاح رویکرد نهاد علم ضعیف و ضعیف‌تر شد و در دوره‌ی حاکمیت دولت سازندگی بر شدت آن افزوده شد تا جایی که یکی از برنامه‌های اصلی آن دولت انحلال تمامی نهادهای انقلاب اسلامی (و از جمله جهاددانشگاهی) بود که البته تا اندازه‌ی زیادی نیز موفق به انجام آن شد!

جهاددانشگاهی گرچه از میان نرفت، اما از این استحاله‌ی معرفتی نیز در امان نماند و کار به گونه‌ای پیش رفت که با دست شستن از پیشتازی خود در عرصه‌ی علمی و کنار گذاشتن مأموریت ویژه‌ی خود در اصلاح مسیر حرکت آموزش عالی کشور، چشم‌انداز، تها، برنامه‌ها و حتی مقررات داخلی خود را در تشابه با رویه‌های معیوب نظام آموزش عالی کشور تنظیم کرد.

اکنون کار به جایی رسیده که «شبیه دانشگاهها» عمل کردن و رعایت استانداردهای وزارت علوم و وزارت بهداشت، برای بسیاری از مدیران و اعضای جهاددانشگاهی، آرمانی مطلوب تلقی می‌شود!

هنوز دیر نشده، گام نخست برای رهایی از این تقلید فلج کننده، بازگشت به مأموریتها، تکیه بر خودباوری و مرعوب نشدن در مقابل هجمه‌ی فکری و نظری مدرنیسم است؛ هجومی که بالغ بر یکصد سال است تلاش می‌کند تمام هویت ایرانی و اسلامی ما را ویران کرده و بر روی آن ویرانه، جهنمی به رنگ تمدن «نفس‌محور» غربی بنا کند.

 


[1]. اساسنامه مصوب جلسه ۸۸ مورخ 67.07.05 شوراي عالي انقلاب فرهنگي

[2]. اساسنامه ‌مصوب جلسه 263 مورخ 70.08.14 شورای عالی انقلاب فرهنگی

[3]. مرکزی که در خردادماه 1390 به دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی تشکیل شد و مهم‌ترین وظیفه‌اش نظریه‌پردازی در خصوص مبانی و شاخصهای تكامل فرد و اجتماع بر اساس تعاليم و ارزش هاي متعالي اسلام است.


چالش های محیطی مرتبط و نگرش های مدیریتی حاکم بر نهاد جهاد دانشگاهی در یک دهه گذشته باعث فترت و افول حوزه فرهنگی این نهاد شده است، به گونه ای که امروزه از سوی دو گروه توسعه که هیچ، وجود واقعی (نه فرمالیته) این حوزه، با علامت سوال مواجه شده است. آیا بقای مقبول(حداقلی) یا همراه با توسعه(حداکثری) حوزه فرهنگی در شرایط فعلی ممکن است؟ آیا بقای مقبول یا همراه با توسعه حوزه فرهنگی مطلوب است؟

گروهی از دوستداران این حوزه معتقدند مرگ با عزت بهتر است از حیات با ذلت و گروهی از مخالفان و منتقدان این حوزه(در برون و درون) همین جسم نحیف را نیز بر نمی تابند و میخواهند برای مرگ آن سور یا سوگ برپا کنند. البته در هر دو گروه دو دیدگاه وجود دارد:

الف: جهاد دانشگاهی منهای حوزه فرهنگی باقی خواهد ماند (با دو سویه، گروهی که معتقدند اوضاع بهتر خواهد شد و گروهی که معتقدند جهاد در خوش بینانه ترین وضعیت (مدیریت توانمند و کارآ) به سازمانی پژوهشی و آموزشی موفق و خوشنامی تبدیل خواهد شد.)

ب: جهاد دانشگاهی بدون حوزه فرهنگی در کوتاه مدت یا میان مدت از بین خواهد رفت و در بهترین حالت به زیرمجموعه وزارت علوم یا معاونت علمی دولت منتقل میشود.(سرنوشت بودجه جهاد دانشگاهی در لایحه 99 به شدت تقویت کننده این پیش بینی است)

نگارنده با این باور که حفظ و توسعه حوزه فرهنگی ممکن و مطلوب و فراتر از آن ضروری برای حفظ وتوسعه کل جهاد دانشگاهی است، براهینی را در زیر ارائه می کند و از تمامی دوستداران جهاد دانشگاهی درخواست دارد با بیان نظرات له یا علیه به تنقیح و تقویت این متن یاری رسانند. امید که با توجه و ارائه نظرات شما دوستان، متن تکمیل شده به تصمیم و انتخابی بهتر کمک کند و نشود که صاحب اختیاران امروز جهاد در این مقطع تاریخی با به مسلخ بردن حوزه فرهنگی بر سر شاخ بنشینند و بن این نهاد را ببرند.

و اما دلایل اینجانب:

1.حوزه فرهنگی ثروت آفرین است:

علیرغم تصور ما که گمان میکنیم این حوزه فقط درآمدهای جهاد را مصرف کرده و هیچ عایدی دیگری ندارد، نگارنده مدعی است که:

الف: حوزه فرهنگی بر سرمایه انسانی جهاد می افزاید: حضور صمیمانه حوزه فرهنگی در دانشگاه ها و تعامل گرم آن با دانشجویان سبب جذب نخبگان بوده و هست. امروزه رویش های انسانی جهاد دانشگاهی در حوزه های مختلف منشا برکات و ثروت آفرینی برای این نهاد بوده است.

ب: سرمایه اجتماعی جهاد دانشگاهی مرهون حوزه فرهنگی است. نقش سرمایه اجتماعی در پیشبرد اهداف توسعه ای جهاد دانشگاهی بدیهی است. شرط لازم برای حیات و توسعه نهاد عمومی جهاد دانشگاهی که فاقد کارویژه حاکمیتی است، برقراری تعاملات با دولت(درمعنای عام)، بخش خصوصی ونهادهای مدنی و مردم میباشد. حجم و عمق برقراری تعامل وابستگی مستقیم به میزان سرمایه اجتماعی جهاد دانشگاهی دارد. فعالیت حوزه فرهنگی جهاد دانشگاهی نقشی اساسی در افزایش سرمایه اجتماعی جهاد ایفا می کند.

ج. فعالیت های حوزه فرهنگی بر سرمایه فکری این نهاد می افزاید. به طور ویژه تجارب، دانش و داده های تولید شده در این حوزه به توانمندتر شدن فکری نهاد جهاد دانشگاهی مدد میرساند و این نهاد میتواند با سرمایه فکری بیشتری برای توسعه خود اقدام کمد.

د. حوزه فرهنگی بر سرمایه فیزیکی جهاد دانشگاهی افزوده است. حضور فیزیکی جهاد دانشگاهی در مکان استراتژیکی مانند دانشگاه آن هم دانشگاه های مادر سرمایه مغفولی است که مرهون وجود فعالیت های فرهنگی است.

ه. حوزه فرهنگی (بالفعل و بالقوه) و (مستقیم و غیرمستقیم) آورده مالی داشته و دارد و تجارب درونی در حوزه های مختلف و بیرونی نشانگر آن است که میتواند حوزه فرهنگی با تکیه بر توانمندی های داخلی ادامه حیات اقتصادی داشته باشد.

2. حوزه فرهنگی هویت بخش است:

فلسفه وجودی نهاد جهاد دانشگاهی که منبعث از انقلاب فرهنگی و آمال فرهنگی رویداد انقلاب اسلامی است، بیشترین و به باور نگارنده اصلی ترین و شاید تنها تجلی خود را در حوزه فرهنگی دارد و جهاد دانشگاهی منهای حوزه فرهنگی به یک سازمان درجه چندم علمی آموزشی(در خوشبینانه ترین حالت) تبدیل خواهد شد و مدیران جهاد دانشگاهی با انتخاب نسبت خود با حوزه فرهنگی در واقع انتخاب می کنند که آیا میخواهند جهاد دانشگاهی یک نهاد انقلابی که به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی ستون این نظام است باقی بماند یا به یک سازمان علمی آموزشی در تراز سایر سازمان های موجود تبدیل شود.

3. حوزه فرهنگی انسجام آفرین است:

در محیط پویا، متغیر و پرتلاطم جوامع امروزی، یکی از شروط رسیدن به مقاصد سازمانی برخورداری از انسجام درونی است. انسجام درونی مشروط به تمهیدات شناختی و عاطفی است و حوزه فرهنگی بالفعل و بالقوه توانایی فراوانی برای برقراری ادراکات و عواطف مشترک در درون سازمان دارد.


در کلیات لایحه بودجه دو سالانه‌ی 1399 و 1400، سازمان برنامه و بودجه ایده‌ی مناسبی در تقسیم‌بندی دستگاه‌ها به دستگاه ت‌گذار و دستگاه مجری مطرح و دنبال کرده است. بر طبق گفته‌ی رئیس محترم سازمان برنامه و بودجه کشور، در روال موجود بودجه، بیش از هزار دستگاه و ردیف در بودجه سال جاری و همچنین 9 هزار برنامه ردیف برای آنها وجود دارد، ولی براساس برنامه‌محوری، که به ترتیب در ارتباط به امور، فصول، برنامه، طرح و پروژه‌ی تعریف شده مورد بررسی قرار می‌گیرند، دستگاه‌ها به دو دسته‌ی ت‌گذار و مجری تقسیم می‌شوند و رابطه ای سه‌جانبه میان دستگاه ت‌گذار، مجری و سازمان برنامه و بودجه کشور برقرار می‌شود و دستگاه‌ها با توجه به عملکرد اجرای برنامه‌ها و وظایف محوله اعتبار دریافت خواهند کرد.

طبق تعریف، دستگاه ت‌گذار دستگاهی است که از طرف سازمان برنامه و بودجه کشور مشخص شده و تنظیم برنامه‌های بخشی، راهبری، هماهنگی، نظارت و پاسخگویی به مراجع ذیصلاح را برعهده دارد و دستگاه مجری دستگاه اجرایی است که براساس قانون، وظیفه اجرای برنامه‌های مورد توافق سازمان و دستگاه ت‌گذار را برعهده دارد.

در این مدل که در راستای بودجه‌ریزی مبتنی بر عملکرد تلقی می‌شود دستگاه‌های مجری براساس شرح وظایف مصوب، اسناد بالادستی، تهای ابلاغی و برنامه‌های پنج‌ساله محصول یا خدمتی را در قالب یک یا چند فعالیت ارائه می‌دهند.

طبق دستورالعمل اجرایی بودجه باید سند اجرایی تهیه می‌شود که حاوی برنامه‌های اجرایی، درآمدها، اعتبارات هزینه‌ای و تملک دارایی سرمایه‌ای، خروجی‌ها (حاصل از فعالیت یا طرح)، سنجه عملکرد و پیش‌بینی قیمت تمام‌شده، خروجی‌ها برمبنای بودجه‌ریزی بر عملکرد، است و با تفاهم سه‌جانبه میان سازمان برنامه و بودجه دستگاه ت‌گذار و دستگاه مجری به تصویب هیات وزیران می‌رسد و به مجلس ارائه می‌شود. طبق دستورالعمل تهیه و تنظیم سند اجرایی بودجه سال 1399، تعداد 62 دستگاه به عنوان دستگاه ت‌گذار تعیین شده‌اند.

جهاددانشگاهی به عنوان یکی از دستگاه‌هایی که از بودجه سالیانه برخوردار است یا باید جزو دستگاه‌های ت‌گذار تلقی شود و یا جزو دستگاه‌های اجرایی. روشن است که بر طبق تعریف و تقسیم‌بندی رایجی که در لایحه‌ی بودجه منظور شده است، به رغم رسالت و ماموریت جهاددانشگاهی و وظایفی که بر مبنای آنها بر عهده دارد، این نهاد در جایگاه دستگاه ت‌گذار قرار داده نمی‌شود (که قرار داده نشده است) و صرفاً یک دستگاه اجرایی محسوب می‌گردد.

تاملی در رسالت و ماموریت جهاددانشگاهی و وظایف و عملکرد این نهاد و مروری بر اسامی دستگاه‌های 62 گانه ت‌گذار بودجه 1399، بخوبی نشان می‌دهد که جهاددانشگاهی بدلیل ماهیت علمی و فرهنگی خاص خود، به تنهایی در ذیل هیچکدام از دستگاه‌های پشتیبان مذکور نمی‌تواند قرار گیرد. ضمن آنکه با نگاهی به لیست دستگاه‌های موجود ت‌گذار، میتوان سه دستگاه را با جهاددانشگاهی (آنهم به شکل بخشی) مرتبط دانست: نهاد ریاست جمهوری (تا حدی به لحاظ مدیریتی و وجه اتصال به دولت)، معاونت علمی و فناوری و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری (به لحاظ موضوع پژوهش و تجاری‌سازی تحقیقات). این دستگاه‌ها نیز با توجه به ماموریت و شرح وظایفشان در نهایت می‌توانند بعنوان ناظر فعالیتهای تحقیقات و فناوری و نوآوری جهاددانشگاهی عمل نمایند. نگاهی به تصمیمات راهبردی کشور در تشکیل «شورای عتف» که معاون علمی و فناوری، و وزیر علوم، تحقیقات و فناوری عضو آن هستند نشانگر آنست که هیچیک از دستگاه‌های مذکور نمی‌توانند به تنهایی در جایگاه ت‌گذاری برای جهادانشگاهی قرار بگیرند. از منظر ماموریت فرهنگی جهاددانشگاهی نیز هیچیک از دستگاه‌های مذکور ماهیت و جایگاه دستگاه ت‌گذار در این بخش را ندارند. دستگاه‌های دیگر مانند وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز در سطحی قرار ندارند که بتوانند نقش دستگاه ت‌گذار برای فعالیت های جهاددانشگاهی در حوزه‌ی فرهنگ را بر عهده گیرند.

یکی از دلایل بروز این ناهمگونی عدم انتخاب شورای عالی انقلاب فرهنگی به عنوان دستگاه ت‌گذار است که از سوی سازمان برنامه و بودجه مورد غفلت قرار گرفته است. این در حالی است که شورای عالی انقلاب فرهنگی بلحاظ جایگاه در نظام ت‌گذاری و برنامه‌ریزی کشور، مرجع عالی سياستگذاري، تعیین خط مشی، تصمیم‌گیری و هماهنگی و هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور در چارچوب سياستهاي کلی نظام محسوب می‌شود و تصميمات و مصوبات آن لازم‌الاجرا و در حکم قانون است.

طبق نقشه جامع علمی کشور نیز، سياست‌گذاري و تصميم‌گيري کلان و راهبردي نظام علم و فناوري، روزآمدسازی و اجرایی کردن نقشه‌ی جامع علمی کشور و ارزیابی و نظارت بر حسن اجرای آن، ت‌گذاری کلان برای همکاریهای بین‌المللی در عرصه‌ی علم و فناوری و تصویب اسناد ملی فناوریهای اولویت‌دار نیز بر عهده‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی است که با سازوکار مورد نظر شورا انجام می‌گیرد. در این راستا و به منظور تهیه و تصویب و ابلاغ تهای اجرایی، طراحی سازوکار تحقق اهداف نقشه و اصلاح ساختارها و فرآیندهای مربوطه، هماهنگی و انسجام بخشی در اجرای نقشه‌ی جامع علمی و نظارت بر حسن اجرای آن، "ستاد راهبری اجرای نقشه‌ی جامع علمی کشور" در ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی تشکیل گردیده است که معاون علمی و فناوری ریاست جمهوری و وزیر علوم، تحقیقات و فناوری عضو آن هستند.

جهاددانشگاهی در نقشه جامع علمی کشور عهده دار چهار وظیفه کلان از جمله ایجاد و اداره مرکز ملی تحقيقات کشور شده است. لذا جهاددانشگاهی علاوه بر آنکه یکی از نهادهای وابسته به شورایعالی انقلاب فرهنگی محسوب میشود از منظر تعریف دستگاه ت‌گذار نیز باید در ذیل شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گیرد.

موارد فوق و تامل در نتایج عملی که در نظرنگرفتن شورایعالی انقلاب فرهنگی در لایحه بودجه به عنوان دستگاه ت‌گذار، برای ت‌گذاری علم و فرهنگ در سطح کلان اجرایی کشور ایجاد می‌کند و همچنین به لحاظ اثراتی که این امر در ت‌گذاری فعالیتهای جهاددانشگاهی و نیز جایگاه و ارتباطات آینده تشکیلاتی این نهاد می‌تواند داشته باشد، موضوعات مهمی هستند که لازم است جهادگران عزیز، نسبت به آنها و سرنوشت آینده این نهاد غفلت نورزند و با بحث و گفتگو و اظهارنظر و همفکری در این زمینه، نسبت به رفع این نقص و حفظ جایگاه رفیع جهاددانشگاهی، مدیریت این نهاد را یاری رسانند.

من الله التوفیق و علیه التکلان


اطلاعیه شماره 2

مجمع جهادگران دانشگاهي (مجد)

بسم الله الرحمن الرحیم

وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ

و کساني که در راه ما کوشيده‏اند، به يقين راه‏هاي خود را بر آنان مي‏نماييم و در حقيقت‏، خدا با نيکوکاران است‏.

 

    پیرو اطلاعیه شماره 1 مورخ 97.03.29 به استحضار جهادگران عزیز می‌رساند که به یاری خداوند متعال و با تلاش‌های هیات مؤسس، مراحل قانونی تاسیس «مجمع جهادگران دانشگاهی (مجد)» به عنوان یک سازمان مردم‌نهاد (سمن) از جمله دریافت موافقت وزارت کشور، تدوین اساسنامه (اولیه) و ثبت در اداره کل ثبت شرکت‌ها و مؤسسات غیرتجاری و آگهی تاسیس در رومه رسمی کشور (به شماره 21687 مورخ 98.06.07) به انجام رسید.

اهداف مجمع جهادگران دانشگاهي (مجد) عبارتند از:

  • ترويج فرهنگ جهادي و صيانت از ارزش‌هاي انقلاب اسلامي
  • تبيين رسالت و مأموريت جهاددانشگاهي به عنوان هسته مرکزي کليه سياستگذاري‌ها، برنامه‌ريزي‌ها و فعاليت‌هاي مجمع
  • تبيين الگوي فرهنگ و مديريت جهادي و شناسايي عوامل و موانع تحقق آن
  • تلاش درجهت حفظ، ترويج، تثبيت و حمايت از استقرار فرهنگ و مديريت جهادي از طريق انجام فعاليت‌هاي مختلف علمي و فرهنگي
  • کمک به ارتقاي سطح دانش، بينش و انگيزش جهادگران دانشگاهي
  • انتقال فرهنگ جهادي به نسل جديد و جوان

 مجمع در راستای تحقق اهداف فوق‌الذکر اقدامات زیر را مورد توجه قرار خواهد داد:

  • عضويت و مشارکت جدي اعضاي جهاددانشگاهي کشور در برنامه‌هاي مجمع جهادگران دانشگاهي
  • ايجاد زمينه تعامل مناسب با مديران جهاددانشگاهي در جهت اجرايي سازي رسالت و ماموريت اين نهاد
  • ايجاد زمينه ارتباط نظام‌مند و تعامل هدفمند اعضاي جهاددانشگاهي با يکديگر
  • جلب مشارکت و بهره‌گيري از تجارب و توانايي علمي و اجرايي جهادگران دانشگاهي در جهت تحقق اهداف فوق
  • برقراري ارتباط موثر با اشخاص حقيقي و حقوقي خارج از جهاددانشگاهي در جهت تحقق اهداف فوق
  • ارايه خدمات و کارگاههاي علمي و تخصصي جهادي محور
  • همکاري با ساير سازمان‌هاي مردم‌نهاد و جهادي
  • تبليغ فرهنگ جهادي در فضاي رسانه‌اي کشور

در اطلاعیه‌های بعدی مراحل آتی برای عضویت جهادگران، تشکیل مجمع عمومی، تصویب نهایی اساسنامه، انتخاب مدیران و . به استحضار عزیزان خواهد رسید.

هیات موسس

98.07.13


1. «مردن» و «شهید شدن» صورتشان مثل هم است، اما باطنشان زمین تا آسمان تفاوت دارد، «تشنگی و گرسنگی کشیدن» و «روزه‌داری» هم، به همچنین! دو گوسفند را میتوان دقیقاً مشابه با هم سر برید، اما گوشت یکی حلال و دیگری حرام باشد، از این مصادیق الی ما شاء الله میتوان فهرست کرد؛ از همین جمله است تفاوت بین: - خمس و زکات و مالیات ـ هدیه و رشوه و 2. بعضی احکام در اسلام، اصطلاحاً « امضایی » است، یعنی قبل از اسلام هم وجود داشته، اسلام آنها را با برخی تغییرات (در باطن
یادداشت نوبت گذشته استاد «فرامرز حق‌شناس»، ناتمام باقی ماند. آنچه در ادامه می‌خوانید حاصل گفتگوی اخیری است که در راستای همان موضوع، با ایشان انجام شده و به قلم خود ایشان به رشته تحریر درآمده است: ـــــــــــــــــــــــــ پیش‌درآمد: آنچه در ذیل می‌آید حاصل گفتگوی این بنده ـ حق‌شناس ـ با صاحب شوکت و جلال، جناب آقای قدرت‌اللهی، که از این پس به «قدرت» بسنده می‌کنم، می‌باشد. این قضیه در زمانی رخ داده که بخش بزرگی از کشور گرفتار سیل و سیلاب و گِلاب و در هم
دشواری تعریف فرهنگ، موجب صدور گزاره‌هایی مربوط و نامربوط نسبت به مقوله فرهنگ می‌گردد. اخیراً برخی از صاحبنظران، برای حل مشکل تعریف فرهنگ، گفته‌اند که فرهنگ همان زندگی است! و مگر زندگی را می‌توان تعریف کرد؟! اما از آنجا که زندگی ملموس‌تر است، درک همدلانه‌تری از آن داریم؛ هرچند تعریف زندگی همچون تعریف فرهنگ، کاری است بس دشوار! چرا که زندگی علی‌الدوام در تغییر و دگرگونی است و شما نمی‌توانید چیزی را که «قرار» ندارد به تحدید و تعریف درآورید.
جهاددانشگاهی مولود انقلاب فرهنگی است. یعنی انتظار می‌رفت هر آنچه را که حرکت انقلاب فرهنگی در پی آن بود، جهاددانشگاهی محقق کند. «انقلاب فرهنگی» را نیز باید به مثابه تجلی آرمانهای انقلاب اسلامی در فضای دانشگاهها دانست. آرمان‌های اصلی انقلاب اسلامی را می‌توان در مقولاتی چون: خوداتکایی و استقلال از بیگانه، رهایی از سلطه‌ی استبداد و استکبار و بازگشت به بنیانهای فرهنگی و مبانی اسلامی در عرصه‌ی حیات اجتماعی، خلاصه کرد؛ یعنی قرار بود نهضت انقلاب فرهنگی، دانشگاهها
چالش های محیطی مرتبط و نگرش های مدیریتی حاکم بر نهاد جهاد دانشگاهی در یک دهه گذشته باعث فترت و افول حوزه فرهنگی این نهاد شده است، به گونه ای که امروزه از سوی دو گروه توسعه که هیچ، وجود واقعی (نه فرمالیته) این حوزه، با علامت سوال مواجه شده است. آیا بقای مقبول(حداقلی) یا همراه با توسعه(حداکثری) حوزه فرهنگی در شرایط فعلی ممکن است؟ آیا بقای مقبول یا همراه با توسعه حوزه فرهنگی مطلوب است؟ گروهی از دوستداران این حوزه معتقدند مرگ با عزت بهتر است از حیات با ذلت و
در کلیات لایحه بودجه دو سالانه‌ی 1399 و 1400، سازمان برنامه و بودجه ایده‌ی مناسبی در تقسیم‌بندی دستگاه‌ها به دستگاه ت‌گذار و دستگاه مجری مطرح و دنبال کرده است. بر طبق گفته‌ی رئیس محترم سازمان برنامه و بودجه کشور، در روال موجود بودجه، بیش از هزار دستگاه و ردیف در بودجه سال جاری و همچنین 9 هزار برنامه ردیف برای آنها وجود دارد، ولی براساس برنامه‌محوری، که به ترتیب در ارتباط به امور، فصول، برنامه، طرح و پروژه‌ی تعریف شده مورد بررسی قرار می‌گیرند، دستگاه‌ها
بسم الرحمن الرحیم مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳ رژیم جنایتکار و سلطه گر آمریکا بار دیگر تروریسم دولتی این
جمعی از اعضای هیأت مؤسس مجمع جهادگران دانشگاهی (مجد) با دکتر حمیدرضا فرهمند دیدار و با وی در خصوص اهداف و برنامه‌های مجمع گفت‌وگو نمودند. در این دیدار که روز سه‌شنبه 12 آذر ماه برگزار شد، دکتر فرهمند تشکیل «مجمع جهادگران دانشگاهی» را امری پسندیده و از سر وظیفه‌شناسی عنوان کرد و گفت: چند سال پیش‌تر، با انگیزه‌ی مشابهی، اقدام به تأسیس کانون جهادگران نمودیم که کار آن مجموعه به دلایلی (از جمله ساختار نامتناسب آن) پیش نرفت، لذا اگر امروز شما پیگیر تحقق همان
دکتر قرنفلی در جمع اعضای هیات مؤسس مجمع جهادگران دانشگاهی، با اشاره به اینکه ایجاد سازمانهای غیر رسمی، تجربه‌ای مفید و فراگیر بوده است، جهت‌گیری فرهنگی «مجد» را مایه‌ی خوشحالی دانست و ضمن اظهار امیدواری برای اینکه فعالیتهای این مجمع بتواند جهادانشگاهی را در نیل به اهداف خود یاری رساند، گفت: شاید در دهه‌های قبلی حیات جهاددانشگاهی چنین ضرورتی حس نمی‌شد، دلیل اصلی آن نیز این بود که ساختار عمودی جدّی وجود نداشت، مشارکتها داوطلبانه بود و اعضا به راحتی با یکدیگر
جمعی از اعضای هیأت مؤسس مجمع جهادگران دانشگاهی (مجد) با آقایان دکتر عبدالحسین شاهوردی و دکتر محسن قرنفلی از اعضای هیات امنای جهاددانشگاهی دیدار و گفت‌وگو نمودند. در این دیدار که روز یکشنبه دوازدهم آبان ماه برگزار شد، آقایان حسن کی‌ارسلان، عباس ناصری، حبیب‌اله قلعه‌نویی، محمدکاظم حسینی توسل و محمدمحسن غفوریان به تشریح زمینه‌ها و انگیزه‌های شکل‌گیری مجمع جهادگران دانشگاهی پرداخته و ضمن تبیین اهداف و برنامه‌های آتی مجمع، انتظارات خود را از مجموعه‌ی تگذار

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دیاکو بند انجمن رادیو جوان موزیک آموزش فیزیک مدرن : مهندس دُرانی نژاد U Code جی تی آ مدل Elizabethhqblnmc tapak وبلاگ درسی محمد مهدی کریمی