جهاددانشگاهی مولود انقلاب فرهنگی است. یعنی انتظار می‌رفت هر آنچه را که حرکت انقلاب فرهنگی در پی آن بود، جهاددانشگاهی محقق کند.

«انقلاب فرهنگی» را نیز باید به مثابه تجلی آرمانهای انقلاب اسلامی در فضای دانشگاهها دانست.

آرمان‌های اصلی انقلاب اسلامی را می‌توان در مقولاتی چون: خوداتکایی و استقلال از بیگانه، رهایی از سلطه‌ی استبداد و استکبار و بازگشت به بنیانهای فرهنگی و مبانی اسلامی در عرصه‌ی حیات اجتماعی، خلاصه کرد؛ یعنی قرار بود نهضت انقلاب فرهنگی، دانشگاهها را به سمت خوداتکایی، بومی‌گرایی، تولید علم نافع و خدمتگزاری به جامعه سوق دهد.

بر همین مبنا اولین وظیفه‌ی جهاددانشگاهی، اصلاح نظام دانشگاهها ـ یا به تعبیر صحیح‌تر، اصلاح جهت‌گیری نهاد علم در کشور ـ بود؛ وظیفه‌ای که در نخستین اساسنامه جهاددانشگاهی با عنوان «مشارکت در مدیریت دانشگاه‌ها» مطرح گردید و در مقطعی نیز تحت عنوان هدف «اسلامی شدن دانشگاه‌ها» در اساسنامه این نهاد نیز نمود یافت[1].

اما جهاددانشگاهی موفق به ایفای این وظیفه و مأموریت اصلی خود نشد، به طوری که رفته رفته از راهبری جریان انقلاب فرهنگی کنار گذاشته شد و در سال 1370 با اصلاح اساسنامه جهاددانشگاهی، موضوع «اسلامی شدن دانشگاهها» از اهداف مندرج در اساسنامه قبلی حذف گردید[2] و این نهاد تنها موظف به گسترش پژوهشهای کاربردی و توسعه امور فرهنگی شد.

اما خلائی که نهضت انقلاب فرهنگی براساس آن ایجاد شده بود (دانشگاه غیر ایرانی، غیر اسلامی و ناکارآمد) هنوز باقی بود و بر همین اساس تلاشها برای پرکردن خلاء کم‌کاری جهاددانشگاهی، به انحاء مختلف ادامه داشت؛ ایجاد و توسعه‌ی نهادها و گروه‌های مختلف ی و فرهنگی در درون دانشگاهها در دهه‌ی 70 را در همین راستا می‌توان ارزیابی کرد. به جرأت می‌توان گفت اگر جهاددانشگاهی به‌خوبی به وظیفه‌اش عمل کرده بود، هرگز نیازی به تأسیس «مرکز الگوی اسلامی ـ ایرانی پیشرفت» نبود[3].

مسلماً بررسی جامع علل و زمینه‌های ی، اجتماعی و فکری بروز این وضعیت، مجال دیگری را می‌طلبد، اما بدون شک یکی از مهم‌ترین عوامل ذهنی دور شدن جهاددانشگاهی از مأموریت مهم اولیه‌اش را می‌توان «تقلید» دانست؛ یعنی دقیقاً همان آفتی که از نخستین روز تشکیل دانشگاه در ایران، گریبانگیر این مرجع علمی کشور بود و تا کنون نیز کمابیش ادامه داشته است.

همچنانکه می‌دانیم فرآیند نوسازی خاورمیانه و تأسیس نهادهای مدرن در این کشورها، برنامه‌ای بود که با مدیریت و هدایت اروپا از اواخر قرن سیزدهم شمسی آغاز گردیده بود و همزمان با ایران در سایر کشورهای منطقه نیز (ترکیه، عراق، لبنان و .) در جریان بود. این فرآیند با روی کار آمدن دولت دست‌نشانده‌ی انگلیس در ایران (رضاخان) سرعت بیشتری یافت. حمایت نسبی رضاخان از ایجاد نهادهای مدرن در ایران، ناشی از شیفتگی او در مقابل تمدن غربی و پذیرش بی‌چون و چرای توصیه‌های مشاوران غربگرا و مستشاران خارجی بود، نه از سر تشخیص نیاز و احتیاجات کشور. همین امر باعث گردید که رشته‌ها و دروس دانشگاهی ایران، از ابتدا براساس الزامات و مسائل ممالک اروپایی طراحی و تدوین شود و این چنین شد که فارغ‌التحصیلان دانشگاهی ما چندان به درد رفع مسائل و معضلات کشور خود نمی‌خوردند.

بنا بود انقلاب اسلامی، جهت این حرکت را به نفع مسائل و نیازهای بومی دگرگون کند، اما هر چه از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفتیم، با نفوذ فارغ‌التحصیلان همان نظام معیوب دانشگاهی در بدنه‌ی تگزار و برنامه‌ریز کشور، تلاشها در جهت اصلاح رویکرد نهاد علم ضعیف و ضعیف‌تر شد و در دوره‌ی حاکمیت دولت سازندگی بر شدت آن افزوده شد تا جایی که یکی از برنامه‌های اصلی آن دولت انحلال تمامی نهادهای انقلاب اسلامی (و از جمله جهاددانشگاهی) بود که البته تا اندازه‌ی زیادی نیز موفق به انجام آن شد!

جهاددانشگاهی گرچه از میان نرفت، اما از این استحاله‌ی معرفتی نیز در امان نماند و کار به گونه‌ای پیش رفت که با دست شستن از پیشتازی خود در عرصه‌ی علمی و کنار گذاشتن مأموریت ویژه‌ی خود در اصلاح مسیر حرکت آموزش عالی کشور، چشم‌انداز، تها، برنامه‌ها و حتی مقررات داخلی خود را در تشابه با رویه‌های معیوب نظام آموزش عالی کشور تنظیم کرد.

اکنون کار به جایی رسیده که «شبیه دانشگاهها» عمل کردن و رعایت استانداردهای وزارت علوم و وزارت بهداشت، برای بسیاری از مدیران و اعضای جهاددانشگاهی، آرمانی مطلوب تلقی می‌شود!

هنوز دیر نشده، گام نخست برای رهایی از این تقلید فلج کننده، بازگشت به مأموریتها، تکیه بر خودباوری و مرعوب نشدن در مقابل هجمه‌ی فکری و نظری مدرنیسم است؛ هجومی که بالغ بر یکصد سال است تلاش می‌کند تمام هویت ایرانی و اسلامی ما را ویران کرده و بر روی آن ویرانه، جهنمی به رنگ تمدن «نفس‌محور» غربی بنا کند.

 


[1]. اساسنامه مصوب جلسه ۸۸ مورخ 67.07.05 شوراي عالي انقلاب فرهنگي

[2]. اساسنامه ‌مصوب جلسه 263 مورخ 70.08.14 شورای عالی انقلاب فرهنگی

[3]. مرکزی که در خردادماه 1390 به دستور رهبر معظم انقلاب اسلامی تشکیل شد و مهم‌ترین وظیفه‌اش نظریه‌پردازی در خصوص مبانی و شاخصهای تكامل فرد و اجتماع بر اساس تعاليم و ارزش هاي متعالي اسلام است.

انقلاب ,اسلامی ,فرهنگی ,جهاددانشگاهی ,اساسنامه ,اصلاح ,انقلاب فرهنگی ,انقلاب اسلامی ,آموزش عالی ,نهضت انقلاب ,نهادهای مدرن منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

www.sarmasaan.com چگونه موضوعات حقوقی دلنوشته های من دانلود دوبله فارسی بازی دانلود سرا بیستون کوه آپديت نود 32 - لايسنس نود 32 - يوزرنيم و پسورد نود 32 آنلاین